متاسفانه برخی بنا به دلایلی مانند جذب طرفداری زنان در جامعه یا توجیه کارهای خودماننداستفاده زنان در مشاغل  یا عدم توجه عمیق به روایات می گویند که در بین 313 نفر یاران حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه 50 زن می باشد در حالی که اگر مقداری رجوع به روایات حتی سطحی داشتند متوجه می شدند که این سخن درست نیست چرا که روایت وجود 50 زن با همان راوی در کتب معتبر روایی آمده ولی نامی از 50 زن برده نشده وهمچنین در روایت 50 زن کلمه ثَلَاثَةَ عَشَرَرَجُلًا نیاوده بلکه بِضْعَةَ عَشَرَ رَجُلًا آمده است یقینا علمای فقیه ومحدثین در پذیرش روایت کلینی ویا نعمانی با عیاشی تقدم را به کلینی خواهند داد.برخی از دلایل:

1-در هیچ روایتی نیامده است که 50نفرزن جزء313 نفر می باشد بلکه همه روایات تصریح شده که 313 نفر مرد می باشد( 20 روایت آن در آخر مقاله بیان می شود)

2-تنها یک روایت آمده که آن روایت دقیقا باهمان سند در کتب معتبر تر ونویسندگان ضابط تر مانند کلینی ونعمانی بدون بردن نام50 زن آمده است وروایت عیاشی مرسل است

آن قسمت ازروایتی که گفته شده 50 زن دربین یاران حضرت می باشد

عن جابر الجعفي عن أبي جعفر ع يقول‏:... يَجِي‏ءُ وَ اللَّهِ ثَلَاثُ مِائَةٍ وَ بِضْعَةَ عَشَرَ رَجُلًا فِيهِمْ‏ خَمْسُونَ‏ امْرَأَةً يَجْتَمِعُونَ بِمَكَّةَ عَلَى غَيْرِ مِيعَادٍ قَزَعاً كَقَزَعِ الْخَرِيفِ يَتْبَعُ بَعْضُهُمْ بَعْضا....[1]

نکاتی درباره این روایت

الف-متن این روایت درکتاب تفسیر عیاشی با متن این روایت در کتاب غیبت نعمانی تفاوت دارد به طوری که در کتاب غیبت نعمانی که کاتب نعمانی از کلینی نویسنده کتاب کافی نقل می کند عبارت فِيهِمْ‏ خَمْسُونَ‏ امْرَأَةً نیامده است

ب-درروایت کتاب تفسیر عیاشی واژه بضعة عشر آمده در حالی که در روایت غیبت نعمانی ثَلَاثَ مِائَةٍ وَ ثَلَاثَةَ عَشَرَ رَجُلًا فَيَجْمَعُهُمُ اللَّهُ لَهُ عَلَى غَيْرِ مِيعَاد آمده است که می توان بضعه را عدد 63 هم گرفت یعنی علاوه بر 313 نفر 50 نفرزن هم در بین یاران حضرت خواهند بود که کمک رسانی پشت جبهه ای دارند

ج- سندی که در غیبت نعمانی واختصاص شیخ مفیدذکر شده بسیار قوی می باشددر حالی که راوی هردوروایت چه در کتاب غیبت نعمانی وچه عیاشی جابر بین یزید جعفی می باشد

سند کتاب غیبت نعمانی که شیخ طوسی هم این سند را برای این روایت آورده (البته شیخ تنهاقسمتی از روایت راذکر کرده)

أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ هَؤُلَاءِ الرِّجَالِ الْأَرْبَعَةِ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ وَ أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ الْكُلَيْنِيُّ أَبُو جَعْفَرٍ قَالَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ وَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ عِمْرَانَ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى قَالَ وَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ وَ غَيْرُهُ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ جَمِيعاً عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ قَالَ وَ  حَدَّثَنَا عَبْدُ الْوَاحِدِ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْمَوْصِلِيُّ عَنْ أَبِي عَلِيٍّ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَاشِرٍ  عَنْ أَحْمَدَ بْنِ هِلَالٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ أَبِي الْمِقْدَامِ عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ الْجُعْفِيِّ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ الْبَاقِرُ علیهما السلام‏

د-درکتب دیگر مانند کتاب اختصاص شیخ مفید هم روایت ثَلَاثَ مِائَةٍ وَ ثَلَاثَةَ عَشَرَ رَجُلًا فَيَجْمَعُهُمُ اللَّهُ لَهُ عَلَى غَيْرِ مِيعَاد امده است وواژه فِيهِمْ‏ خَمْسُونَ‏ امْرَأَةً نیامده است

3- منظور روایات با لفظ "رجل " مرد می باشدنه زن ومرد

با نگاهی کوتاه در روایات ائمه اطهارعلهم السلام متوجه می شویم که استفاده از لفظ رجل در روایات منظور مرد است چیزی که مثلا در این این رواایت از عبدالعظیم حسنی به وضوح نمایان می شود:

عَنْ عَبْدِ الْعَظِيمِ الْحَسَنِيِّ قَالَ: كَتَبْتُ إِلَى أَبِي جَعْفَرٍ الثَّانِي عَلَيْهِ السَّلَامُ أَسْأَلُهُ عَنْ ذِي الْكِفْلِ مَا اسْمُهُ وَ هَلْ كَانَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ فَكَتَبَ صَلَوَاتُ اللَّهِ وَ سَلَامُهُ عَلَيْهِ بَعَثَ اللَّهُ تَعَالَى جَلَّ ذِكْرُهُ مِائَةَ أَلْفِ نَبِيٍّ وَ أَرْبَعَةً وَ عِشْرِينَ أَلْفَ نَبِيٍّ الْمُرْسَلُونَ مِنْهُمْ ثَلَاثُمِائَةٍ وَ ثَلَاثَةَ عَشَرَ رَجُلًا وَ إِنَّ ذَا الْكِفْلِ مِنْهُمْ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِم‏...[2]

از حضرت عبد العظيم حسنى نقل شده: نامه‏اى به امام حسن عسگرى (علیه السلام) نوشتم و از ايشان در باره نام ذى الكفل و پيامبر بودن او سؤال كردم، آن حضرت (علیه السلام) در پاسخ نوشتند: خداوند تعالى صد و بيست و چهار هزار نبى مبعوث كرد كه سيصد و سيزده نفر از آنها مرسل بودند و ذى الكفل (علیه السلام) از جمله ايشان بود.

وقتی حضرت امام حسن عسکری علیه السلام می خواهند بفرمایند 313 نفر از انبیاء مرسل بودند از واژه رجلا استفاده می کنند که با توجه به  اعتقادات کلامی ما انبیاء همه مرد بودنده اند و زنی میان آنها نبوده است

یادر روایت دیگر که خروج پیامبر صلی الله علیه واله برای جنگ بدر را ذکر می کند

...خَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ ص فِي ثَلَاثِمِائَةٍ وَ ثَلَاثَةَ عَشَرَ رَجُلا...[3]

یادروایت نبردجالوت که تنها 313 نفر از مردان جنگی از امتحات پیروز شدند

عن ابی بصیر عن الصادق علیه السلام :...إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُمْ بِنَهَرٍ فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي‏ وَ مَنْ لَمْ يَطْعَمْهُ‏ فَإِنَّهُ مِنِّي‏ فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلَّا ثَلَاثَمِائَةٍ وَ ثَلَاثَةَ عَشَرَ رَجُلًا مِنْهُمْ مَنِ اغْتَرَفَ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ يَشْرَب‏ ‏...[4]

که بنا به تصریح علما نه دربین پیامبران ونه بین 313 نفر اصحاب بدر ونه در نبرد جالوت زنی وجود نداشته است بلکه آنان در پشت جبهه برای پرستاری وخدمات رسانی به یاران بوده اند

4- تصریح این روایات بر 313 مرد بودن یاران حضرت حجت عج(سَيَأْتِي اللَّهُ بِثَلَاثِمِائَةٍ وَ ثَلَاثَةَ عَشَرَ رَجُلًا)

5- برروی شمشیرهای آنان اسم آن مرد نوشته شده است(السُّيُوفُ مَكْتُوبٌ عَلَى كُلِّ سَيْفٍ اسْمُ الرَّجُلِ)

6-گرفتن اسلحه یا شمشیر دردست مردان می باشدکه نماد مبارزه نظامی می باشد که شان زنان بالاتر از نبردنظامی می باشد

7- مانند اهل بدر ومقایسه آنها می رساند که همانطور که در بدرونبرد نظامی زنی نبوده است در 313 نفر هم زنی نمی باشد(ثَلَاثُمِائَةٍ وَ ثَلَاثَةَ عَشَرَ رَجُلًا عِدَّةُ أَهْلِ بَدْرٍ)

 


[1] - تفسير العياشي / ج‏1 / 65 / [سورة البقرة(2): آية 148] .....  ص : 64

[2] - بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏13، ص: 406

[3] - تفسير القمي / ج‏1 / 257 / [سورة الأنفال(8): الآيات 1 الى 18] .....  ص : 254

[4] - الكافي (ط - الإسلامية) / ج‏8 / 316 / حديث الفقهاء و العلماء .....  ص : 307

تصریح روایات براستفاده زنان در خارج از خط مقدم وپرستاری مجروحان

حضور زنان در پشت جبهه ها ونبردهای علنی

عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ جَمِيعاً عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص خَرَجَ بِالنِّسَاءِ فِي الْحَرْبِ حَتَّى يُدَاوِينَ‏ الْجَرْحَى‏ وَ لَمْ يَقْسِمْ لَهُنَّ مِنَ الْفَيْ‏ءِ شَيْئاً وَ لَكِنَّهُ نَفَّلَهُن‏[1]

رسول خدا(ص) زنان را در جنگ به همراه برد تا زخميان را مداواكنند، و از غنايم جنگ، سهميه‏ اى براى آنان قرار نداد ولى به عنوان‏بخشش و هبه، سهمى به آنان داد.

عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) يَقُولُ: يُكَن مَعَ الْقَائِمِ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) ثَلَاثَ عَشْرَةَ امْرَأَةً قُلْتُ: وَ مَا يَصْنَعُ بِهِنَّ؟قَالَ: يُدَاوِينَ‏ الْجَرْحَى‏، وَ يَقُمْنَ عَلَى الْمَرْضَى، كَمَا كَانَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ).قُلْتُ: فَسَمِّهِنَّ لِي.فَقَالَ: الْقِنْوَاءُ بِنْتُ رُشَيْدٍ، وَ أُمُّ أَيْمَنَ، وَ حَبَابَةُ الْوَالِبِيَّةُ، وَ سُمَيَّةُ أُمُّ عَمَّارِ بْنِ يَاسِرٍ، وَ زُبَيْدَةُ ، وَ أُمُّ خَالِدٍ الْأَحْمَسِيَّةُ، وَ أُمُّ سَعِيدٍ الْحَنَفِيَّةُ، وَ صُبَانَةُ الْمَاشِطَةُ، وَ أُمُّ خَالِدٍ الْجُهَنِيَّة[2]

مفضل بن عمر مي گويد : از امام صادق " علیه السلام " منقول است كه فرمود : با قائم " علیه السلام " سيزده تن زن وجود دارد ، عرض كردم بوسيله آنها چه كاري انجام مي دهد ؟ فرمود : آنها زخمي ها را مداوا مي كنند ، واز بيماران پرستاري مي كنند ، همانگونه كه همراه رسول خدا(صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ)اين كار را انجام دادند ، عرض كردم : آنها را برايم نام ببر ، امام " علیه السلام " فرمود : قنواء دختر رشيد ، وام ايمن ، وحبابه والبيه ، وسميه مادر عمار ياسر ، وزبيده وام خالد احمسيه ، وام سعيد حنفيه ، وصبانه ماشطه ، وام خالد جهنيه "

که حتی می توان گفت این تعداد زن رجعت کرده وکمک به حضرت ویرانش می کنند

 


[1] - الكافي (ط - الإسلامية) / ج‏5 / 45 / باب قسمة الغنيمة .....  ص : 43

[2] - دلائل الإمامة (ط - الحديثة) /   / 484 / معرفة وجوب القائم(عليه السلام) و أنه لا بد أن يكون .....  ص : 441

 

گلچین 20 روایت 313 مرد

روایت اول

عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ: كُنْتُ مَعَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیهما السلام فِي مَسْجِدٍ بِمَكَّةَ وَ هُوَ آخِذٌ بِيَدِي فَقَالَ يَا أَبَانُ سَيَأْتِي اللَّهُ بِثَلَاثِمِائَةٍ وَ ثَلَاثَةَ عَشَرَ رَجُلًا فِي مَسْجِدِكُمْ هَذَا يَعْلَمُ أَهْلُ مَكَّةَ أَنَّهُ لَمْ يُخْلَقْ آبَاؤُهُمْ وَ لَا أَجْدَادُهُمْ بَعْدُ عَلَيْهِمُ السُّيُوفُ مَكْتُوبٌ عَلَى كُلِّ سَيْفٍ اسْمُ الرَّجُلِ وَ اسْمُ أَبِيهِ وَ حِلْيَتُهُ وَ نَسَبُهُ ثُمَّ يَأْمُرُ مُنَادِياً فَيُنَادِي هَذَا الْمَهْدِيُّ يَقْضِي بِقَضَاءِ دَاوُدَ وَ سُلَيْمَانَ لَايَسْأَلُ عَلَى ذَلِكَ بَيِّنَةً.[1]

أبان بن تغلب گويد: «در مكّه خدمت امام صادق عليه السّلام در مسجدى بودم، و آن حضرت در حالى كه دست مرا گرفته بود، به من فرمود: اى أبان در آينده نزديك خداوند سيصد و سيزده مرد را در همين مسجد شما گرد مى‏آورد، و اهل مكّه مى‏دانند كه پدرانشان و اجدادشان هنوز آفريده نشده‏اند، آنان شمشيرها به ميان بسته‏اند، بر هر شمشيرى اسم آن مرد و نام پدرش و مشخّصاتش و نسبش نوشته شده است، پس (آن حضرت) نداكننده‏اى را دستور مى‏دهد و او آواز مى‏دهد: اين همان مهدى است كه بر طبق قضاوت داود و سليمان قضاوت مى‏كند و براى آن گواهى نمى‏طلبد».

روایتی مشابه

عَنِ ابْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: إِذَا قَامَ الْقَائِمُ نَزَلَتْ سُيُوفُ الْقِتَالِ عَلَى كُلِّ سَيْفٍ اسْمُ الرَّجُلِ وَ اسْمُ أَبِيهِ.[2]

هنگامی که قائم عج قیام می کند شمشیرهای نبردهرکدام که برروی آن اسم آن مرد واسم پدرش نوشته شده نازل می شود

روایت دوم

عَنْ سَيِّدِ الْعَابِدِينَ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع قَالَ: الْمَفْقُودُونَ عَنْ فُرُشِهِمْ ثَلَاثُمِائَةٍ وَ ثَلَاثَةَ عَشَرَ رَجُلًا عِدَّةُ أَهْلِ بَدْرٍ فَيُصْبِحُونَ بِمَكَّةَ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‏ أَيْنَ ما تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعاً وَ هُمْ أَصْحَابُ الْقَائِمِ ع‏[3]

امام چهارم زين العابدين عليه السلام فرمود آنها كه از بستر خود براى يارى امام قائم ناپديد شوند سيصد و سيزده مرد باشند بشماره اهل بدر كه صبح آن شب در مكه باشند و اينست گفته خداى تعالى (در سوره بقره آيه 148) هر جا كه باشيد خدا شما را همه را بياورد» اين‏ها اصحاب قائم عليه السلام باشند

روایت سوم

عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ الْجُعْفِيِّ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ الْبَاقِرُ علیهما السلام ع‏:...قَالَ فَيَجْمَعُ اللَّهُ عَلَيْهِ أَصْحَابَهُ ثَلَاثَمِائَةٍ وَ ثَلَاثَةَ عَشَرَ رَجُلًا وَ يَجْمَعُهُمُ اللَّهُ لَهُ عَلَى غَيْرِ مِيعَادٍ قَزَعاً كَقَزَعِ الْخَرِيفِ‏ ‏...[4]

امام باقر علیه السلام بعد از ذکر نشانه های ظهور ووقایع ظهور فرمود: ...پس خداوند سيصد و سيزده مرد ياران آن حضرت را بر او گرد مى‏آورد و بدون قرار قبلى خداوند آنان را گرد مى‏آورد همچون پاره‏هاى ابر پائيز كه بهم ميپيوندند...

روایت پنجم

عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ علیه السلام قَالَ: أَصْحَابُ الْقَائِمِ ثَلَاثُمِائَةٍ وَ ثَلَاثَةَ عَشَرَ رَجُلًا أَوْلَادُ الْعَجَمِ بَعْضُهُمْ يُحْمَلُ فِي السَّحَابِ نَهَاراً يُعْرَفُ بِاسْمِهِ وَ اسْمِ أَبِيهِ وَ نَسَبِهِ وَ حِلْيَتِهِ وَ بَعْضُهُمْ نَائِمٌ عَلَى فِرَاشِهِ فَيُوَافِيهِ فِي مَكَّةَ عَلَى غَيْرِ مِيعَادٍ.[5]

ابى جعفر امام باقر عليه السّلام كه فرمود: ياران قائم سيصد و سيزده مرد از فرزندان عجم خواهند بود كه بعضى از آنان بروز در ميان ابر حمل مى‏شود و بنام خود و بنام پدرش و نسبش و خصوصياتش معروف است و بعضى از آنان در بسترش‏ بخواب باشد كه بمكّه‏اش ديدار كند بدون قرار وقت قبلى.

روایت ششم

عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ علیه السلام أَنَّ الْقَائِمَ يَهْبِطُ مِنْ ثَنِيَّةِ ذِي طُوًى فِي عِدَّةِ أَهْلِ بَدْرٍ ثَلَاثِمِائَةٍ وَ ثَلَاثَةَ عَشَرَ رَجُلًا حَتَّى يُسْنِدَ ظَهْرَهُ إِلَى الْحَجَرِ الْأَسْوَدِ وَ يَهُزُّ الرَّايَةَ الْغَالِبَةَ قَالَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي حَمْزَةَ فَذَكَرْتُ ذَلِكَ لِأَبِي الْحَسَنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع فَقَالَ كِتَابٌ مَنْشُور[6]

ابى جعفر امام باقر عليه السّلام كه فرمود: ياران قائم سيصد و سيزده مرد از فرزندان عجم خواهند بود كه بعضى از آنان بروز در ميان ابر حمل مى‏شود و بنام خود و بنام پدرش و نسبش و خصوصياتش معروف است و بعضى از آنان در بسترش‏بخواب باشد كه بمكّه‏اش ديدار كند بدون قرار وقت قبلى‏.

روایت هفتم

عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ علیه السلام ‏ أَنَّ الْقَائِمَ يَهْبِطُ مِنْ ثَنِيَّةِ ذِي طُوًى فِي عِدَّةِ أَهْلِ بَدْرٍ ثَلَاثِمِائَةٍ وَ ثَلَاثَةَ عَشَرَ رَجُلًا حَتَّى يُسْنِدَ ظَهْرَهُ إِلَى الْحَجَرِ الْأَسْوَدِ وَ يَهُزُّ الرَّايَةَ الْغَالِبَةَ قَالَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي حَمْزَةَ فَذَكَرْتُ ذَلِكَ لِأَبِي الْحَسَنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع فَقَالَ كِتَابٌ مَنْشُور[7]

ابو بصير از امام باقر عليه السّلام روايت كرده كه: «قائم» عليه السّلام در ميان گروهى به عدد اهل بدر- سيصد و سيزده مرد- از ثنيّه (گردنه) ذى طوى پائين مى‏آيد تا آنكه پشت خود را به حجر الأسود تكيه مى‏دهد و پرچم پيروز را به اهتراز در مى‏آورد».

روایت هشتم

قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام لَكَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَيْهِمْ مُصْعِدِينَ‏ مِنْ نَجَفِ الْكُوفَةِ ثَلَاثَمِائَةٍ وَ بِضْعَةَ عَشَرَ رَجُلًا كَأَنَّ قُلُوبَهُمْ زُبَرُ الْحَدِيدِ ‏...[8]

گوئی به آن سیصد و چند مرد یاران می‌نگرم كه از نجف كوفه بالا می‌روند، گویا قلبهای آنان (در استحكام و استواری) پاره‌ها و قطعه‌های آهن است

روایت نهم

...يَسِيرُ الْمَهْدِيُّ إِلَى الْكُوفَةِ وَ يَنْزِلُ مَا بَيْنَهَا وَ بَيْنَ النَّجَفِ وَ عَدَدُ أَصْحَابِهِ فِي ذَلِكَ الْيَوْمِ سِتَّةٌ وَ أَرْبَعُونَ أَلْفاً مِنَ الْمَلَائِكَةِ وَ سِتَّةُ آلَافٍ مِنَ الْجِنِّ وَ النُّقَبَاءُ ثَلَاثُمِائَةٍ وَ ثَلَاثَةَ عَشَرَ رَجُلا...[9]

سپس مهدى از مدينه بكوفه ميرود و در بين كوفه و نجف فرود مى‏آيد در آن روزيارانش چهل و شش هزار فرشته و شش هزار نفر جن و سيصد و سيزده مرد نقيب ميباشند

روایت دهم

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَا عَلِيُّ إِنَّ قَائِمَنَا إِذَا خَرَجَ يَجْتَمِعُ إِلَيْهِ ثَلَاثُمِائَةٍ وَ ثَلَاثَةَ عَشَرَ رَجُلًا عَدَدَ رِجَالِ بَدْرٍ فَإِذَا كَانَ وَقْتُ خُرُوجِهِ يَكُونُ لَهُ سَيْفٌ مَغْمُودٌ نَادَاهُ السَّيْفُ قُمْ يَا وَلِيَّ اللَّهِ فَاقْتُلْ أَعْدَاءَ اللَّه‏[10]

از علقمة بن محمد حضرمى از حضرت صادق عليه السّلام از پدران بزرگوارش از على عليه السّلام و آن حضرت از پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله روايت مى‏كند كه فرمود: يا على موقعى كه قائم ظهور كند سيصد و سيزدهمرد به تعداد مردان جنگ بدر بگرد وى اجتماع كنند و وقت آمدنش نزديك شود شمشير غلاف‏شده‏اى دارد كه همان شمشير بوى مى‏گويد: اى ولى خدا برخيز و دشمنان را بكش‏

روایت یازدهم

... هُوَ سَمِيُّ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ كَنِيُّهُ وَ هُوَ الَّذِي تُطْوَى لَهُ الْأَرْضُ وَ يَذِلُّ لَهُ كُلُّ صَعْبٍ يَجْتَمِعُ إِلَيْهِ مِنْ أَصْحَابِهِ عَدَدُ أَهْلِ بَدْرٍ ثَلَاثُمِائَةٍ وَ ثَلَاثَةَ عَشَرَ رَجُلًا مِنْ أَقَاصِي الْأَرْضِ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‏ أَيْنَ ما تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعاً إِنَّ اللَّهَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ فَإِذَا اجْتَمَعَتْ لَهُ هَذِهِ الْعِدَّةُ مِنْ أَهْلِ الْإِخْلَاصِ أَظْهَرَ أَمْرَهُ فَإِذَا أُكْمِلَ لَهُ الْعَقْدُ وَ هِيَ عَشَرَةُ ألف [آلَافِ‏] رَجُلٍ خَرَجَ بِإِذْنِ اللَّهِ فَلَا يَزَالُ يَقْتُلُ أَعْدَاءَ اللَّهِ حَتَّى يَرْضَى اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى‏...[11]

او همنام و هم كينه رسول خداست و او است كسى كه زمين زير پاى او نورديده شودو هر سركشى براى او رام گردد و يارانش كه بشماره اهل بدرندیعنی 313 مرد از دورترين نقطه‏ هاى زمين گرد او فراهم شوند و اينست تفسير گفته خداى عز و جل (در سوره بقره آيه 148) فرمايد هر كجا باشيد خدا شما را مى‏آورد گردهم بدرستى كه خدا بر هر چيز توانا است- چون اين شماره از مردم زمين از اهل اخلاص گرد او جمع شوند خدا امر او را آشكار كند و چون شماره آنها يك عقد كامل شد كه ده هزار مرد است باذن خدا خروج كند و پى در پى دشمنان خدا را بكشد تا خداى تعالى راضى گردد

روایت دوازدهم

...هُوَ إِمَامٌ تَقِيٌّ نَقِيٌّ سَارٌّ  مَرْضِيٌّ هادي [هَادٍ] مَهْدِيٌّ يَحْكُمُ بِالْعَدْلِ وَ يَأْمُرُ بِهِ يُصَدِّقُ اللَّهَ تَعَالَى وَ يُصَدِّقُهُ اللَّهُ تَعَالَى فِي قَوْلِهِ يَخْرُجُ‏مِنْ تِهَامَةَ  حِينَ تَظْهَرُ الدَّلَائِلُ وَ الْعَلَامَاتُ وَ لَهُ كُنُوزٌ لَا ذَهَبٌ وَ لَا فِضَّةٌ إِلَّا خُيُولٌ مُطَهَّمَةٌ  وَ رِجَالٌ مُسَوَّمَةٌ  يَجْمَعُ اللَّهُ تَعَالَى لَهُ مِنْ أَقَاصِي الْبِلَادِ عَلَى عِدَّةِ أَهْلِ بَدْرٍ ثَلَاثِمِائَةٍ وَ ثَلَاثَةَ عَشَرَ رَجُلًا مَعَهُ صَحِيفَةٌ مَخْتُومَةٌ فِيهَا عَدَدُ أَصْحَابِهِ بِأَسْمَائِهِمْ‏  وَ أَنْسَابِهِمْ وَ بُلْدَانِهِمْ وَ طَبَائِعِهِمْ‏  وَ حُلَاهُمْ وَ كُنَاهُمْ كَدَّادُونَ مُجِدُّونَ فِي طَاعَتِه‏...[12]

او امامى است با تقوى، پاك، نيكوكار، پسنديده، هدايت‏گر و هدايت شده، به عدل حكم مى‏كند و به عدالت دستور مى‏دهد، خداوند را تصديق مى‏كند و قبول دارد و خداوند نيز او را در گفتارش تصديق مى‏نمايد، از تهامه‏ [13] در زمانى كه دلائل وعلامات آشكار شده باشد، خروج مى‏كند. او داراى گنجهايى است ولى نه از طلا و نقره بلكه از اسبهايى تام الخلق و قوى و پياده نظامى با علامتهاى مشخّص (و يا تامّ الخلق و قوى). خداوند- تبارك و تعالى- از دورترين شهرها به تعداد أهل بدر يعنى سيصد و سيزده مرد براى او سپاه گرد آورد. او نوشته‏اى در دست دارد كه لاك و مهر شده و در آن تعداد و اسامى اصحاب او و نيز نسب شهرهاى آنها و خلق و خوى، وضع ظاهرى، چهره و قيافه و نيز كنيه آنان ثبت شده است. اين نفرات جنگاور بوده، در اطاعت و فرمانبردارى از او كوشا هستند و مجدّانه عمل مى‏كند.

روایتی دیگربا همین مضمون وودلالت

ِ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‏ كَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى الْقَائِمِ ع عَلَى مِنْبَرِ الْكُوفَةِ وَ حَوْلَهُ أَصْحَابُهُ ثَلَاثُمِائَةٍ وَ ثَلَاثَةَ عَشَرَ رَجُلًا عِدَّةُأَهْلِ بَدْرٍ وَ هُمْ أَصْحَابُ الْأَلْوِيَةِ وَ هُمْ حُكَّامُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ عَلَى خَلْقِهِ حَتَّى يَسْتَخْرِجَ مِنْ قَبَائِهِ كِتَاباً مَخْتُوماً بِخَاتَمٍ مِنْ ذَهَبٍ عَهْدٌ مَعْهُودٌ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص فَيُجْفِلُونَ عَنْهُ إِجْفَالَ الْغَنَمِ الْبُكْمِ فَلَا يَبْقَى مِنْهُمْ إِلَّا الْوَزِيرُ وَ أَحَدَ عَشَرَ نَقِيباً كَمَا بَقَوْا مَعَ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ ع فَيَجُولُونَ فِي الْأَرْضِ وَ لَا يَجِدُونَ عَنْهُ مَذْهَباً فَيَرْجِعُونَ إِلَيْهِ وَ اللَّهِ إِنِّي لَأَعْرِفُ الْكَلَامَ الَّذِي يَقُولُهُ لَهُمْ فَيَكْفُرُونَ بِهِ.[14]

مفضل بن عمر گويد امام صادق عليه السلام فرمود گويا بقائم (ع) نگاه ميكنم بالاى منبر كوفه است و سيصد و سيزده مرد يارانش بشماره اهل بدر اطرافش هستند و آنان پرچمداران و حكام خدايند در روى زمين بر خلقش تا آن كه امام عليه السلام از قباى خود يك نامه با مهر طلائى بيرون ميكند كه سفارشى است از طرف رسول خدا براى او و چون آن را اعلام ميدارد مانند گوسفند وحشت زده گنگ از دورش ميرمند و جز يك وزير و يازده نقيب و سرهنك كسى نميماند همان اندازه كه با حضرت موسى ماندند اين‏ها در سراسر زمين ميگردند و جز او مرجعى بدست نمى‏آورند و بسوى او برميگردند بخدا من ميدانم براى آن‏ها چه ميگويد كه كافر ميشوند

روایت سیزدهم

إِذَا خَرَجَ أَسْنَدَ ظَهْرَهُ إِلَى الْكَعْبَةِ وَ اجْتَمَعَ إِلَيْهِ ثَلَاثُمِائَةٍ وَ ثَلَاثَةَ عَشَرَ رَجُلًا وَ أَوَّلُ مَا يَنْطِقُ بِهِ هَذِهِ الْآيَةُ بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ‏  ثُمَّ يَقُولُ أَنَا بَقِيَّةُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ خَلِيفَتُهُ وَ حُجَّتُهُ عَلَيْكُمْ فَلَا يُسَلِّمُ عَلَيْهِ مُسَلِّمٌ إِلَّا قَالَ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ فَإِذَا اجْتَمَعَ إِلَيْهِ الْعِقْدُ  وَ هُوَ عَشَرَةُ آلَافِ رَجُلٍ خَرَجَ فَلَا يَبْقَى فِي الْأَرْضِ مَعْبُودٌ دُونَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ صَنَمٍ وَ وَثَنٍ وَ غَيْرِهِ إِلَّا وَقَعَتْ فِيهِ نَارٌ فَاحْتَرَقَ وَ ذَلِكَ بَعْدَ غَيْبَةٍ طَوِيلَةٍ لِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يُطِيعُهُ بِالْغَيْبِ وَ يُؤْمِنُ بِهِ.[15]

قائم ما خروج كند و چون ظهور كند به خانه كعبه تكيه زند و سيصد و سيزده مرد به گرد او اجتماع كنند و اوّلين سخن او اين آيه قرآن است:

«بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ‏»  سپس مى‏گويد: منم بقيّة اللَّه در زمين و منم خليفه خداوند و حجّت او بر شما و هر درود فرستنده‏اى به او چنين سلام گويد:

السّلام عليك يا بقيّة اللَّه في ارضه‏، و چون براى بيعت ده هزار مرد به گرد او اجتماع كنند خروج خواهد كرد. و در زمين هيچ معبودى جز اللَّه تعالى نباشد و در صنم ووثن و غيره آتش در افتد و بسوزند و آن پس از غيبتى طولانى است، تا خدا بداند چه كسى در دوران غيبت از او اطاعت كرده و بدو ايمان مى‏آورد.

روایت چهاردهم

عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: سَأَلَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْكُوفَةِ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع كَمْ يَخْرُجُ مَعَ الْقَائِمِ ع فَإِنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَّهُ يَخْرُجُ مَعَهُ مِثْلُ عِدَّةِ أَهْلِ بَدْرٍ ثَلَاثُمِائَةٍ وَ ثَلَاثَةَ عَشَرَ رَجُلًا قَالَ وَ مَا يَخْرُجُ إِلَّا فِي أُولِي قُوَّةٍ وَ مَا تَكُونُ أُولُو الْقُوَّةِ أَقَلَّ مِنْ عَشَرَةِ آلَافٍ.[16]

ابو بصير گويد مردى از اهل كوفه از امام ششم پرسيد چند نفر با قائم عليه السلام در ظهور همراهند بدرستى كه ايشان ميگويند همراهان قائم عليه السلام مانند شماره اهل بدرند كه سيصد و سيزده مرد بودند؟ فرمود قائم ظهور نكند مگر با نيروى مهمى و نيروى مهم كمتر از ده هزار نباشد

روایت پانزدهم

عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (عَلَيْهِ السَّلَامُ)، قَالَ: سَأَلْتُهُ، مَتَى يَقُومُ قَائِمُكُمْ؟

قَالَ: يَا أَبَا الْجَارُودِ، لَا تُدْرِكُونَ.

فَقُلْتُ: أَهْلَ زَمَانِهِ.

فَقَالَ: وَ لَنْ تُدْرِكَ أَهْلَ زَمَانِهِ، يَقُومُ قَائِمُنَا بِالْحَقِّ بَعْدَ إِيَاسٍ مِنَ الشِّيعَةِ، يَدْعُو النَّاسَ ثَلَاثاً فَلَا يُجِيبُهُ أَحَدٌ، فَإِذَا كَانَ الْيَوْمُ الرَّابِعُ تَعَلَّقَ بِأَسْتَارِ الْكَعْبَةِ، فَقَالَ: يَا رَبِّ، انْصُرْنِي، وَ دَعْوَتُهُ لَا تَسْقُطُ، فَيَقُولُ (تَبَارَكَ وَ تَعَالَى) لِلْمَلَائِكَةِ الَّذِينَ نَصَرُوا رَسُولَ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلَهُ) يَوْمَ بَدْرٍ، وَ لَمْ يَحُطُّوا سُرُوجَهُمْ، وَ لَمْ يَضَعُوا أَسْلِحَتَهُمْ فَيُبَايِعُونَهُ، ثُمَّ يُبَايِعُهُ مِنَ النَّاسِ ثَلَاثُمِائَةٍ وَ ثَلَاثَةَ عَشَرَ رَجُلًا، يَسِيرُ إِلَى الْمَدِينَةِ، فَيَسِيرُ النَّاسُ حَتَّى يَرْضَى اللَّهُ (عَزَّ وَ جَلَّ)، فَيَقْتُلُ أَلْفاً وَ خَمْسَمِائَةٍ قُرَشِيّاً لَيْسَ فِيهِمْ إِلَّا فَرْخُ زَنْيَة...[17]

در حالی که نشستن برسروج برای زنان کراهت دارد

حسن بن بشير ، از ابي الجارود ، روايت كرده كه ميگويد : از امام باقر عليه السلام سئوال كردم قائم شما چه زماني قيام ميفرمايد ؟ فرمود : اي ابا جارود شما آنزمان را نخواهيد ديد . عرضكردم اهل زمانش چطور ؟ فرمود : اهل زمانش راهم نمي بينيد قائم ما بعد از مأيوس شدن و نا اميد گشتن شيعيان قيام ميكند ومردم را سه بار دعوت مي كند وبه كمك مي طلبد ولي هيچكس پاسخ او را نميدهد ، تا آنكه روز چهارم به پرده كعبه مي چسبد ومي گويد : خدا يا ياريم كن ودعايش رد نميشود خداوند نيز به ملائكه اي كه رسول الله ( صلي الله عليه وآله ) را در روز بدر ياري كردند دستور مي دهد حضرت مهدي عليه السلام را ياري كنند وآنها كه تا آنزمان هنوز آماده باش بوده وزين اسبهاي واسلحه هاي خود را زمين نگذاشته اند با حضرت بيعت ميكنند ، سپس سيصد وسيزده مرد با حضرت بيعت مي نمايند و حضرت به مدينه رفته ومردم نيز همراه حضرت به مدينه مي روند براي رضايت خدا ، آنگاه حضرت هزار وپانصد تن از قريش را كه همه حرامزاده مي باشند ميكشد

روایت شانزدهم

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) قَالَ: إِذَا أَرَادَ اللَّهُ قِيَامَ الْقَائِمِ بَعَثَ جَبْرَئِيلَ فِي صُورَةِ طَائِرٍ أَبْيَضَ، فَيَضَعُ إِحْدَى رِجْلَيْهِ عَلَى الْكَعْبَةِ، وَ الْأُخْرَى عَلَى بَيْتِ الْمَقْدِسِ، ثُمَّ يُنَادِي بِأَعْلَى صَوْتِهِ: أَتى‏ أَمْرُ اللَّهِ فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ‏ قَالَ: فَيَحْضُرُ الْقَائِمُ فَيُصَلِّي عِنْدَ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) رَكْعَتَيْنِ، ثُمَّ يَنْصَرِفُ، وَ حَوَالَيْهِ أَصْحَابُهُ، وَ هُمْ ثَلَاثُمِائَةٍ وَ ثَلَاثَةَ عَشَرَ رَجُلًا، إِنَّ فِيهِمْ لَمَنْ يَسْرِي مِنْ فِرَاشِهِ لَيْلًا، فَيَخْرُجُ وَ مَعَهُ‏ الْحَجَرُ، فَيُلْقِيهِ فَتَعْشُبُ الْأَرْض‏[18]

چون خدا به پا خواستن قائم را اراده کند، جبرئیل را به صورت پرنده ای سفید بر انگیزد، پس یکی از پاهایش را بر کعبه قرار دهد و پای دیگرش را بر بیت المقدس، سپس با بلند ترین صدایش ندا دهد: "[هان‏] امر خدا در رسيد، پس در آن شتاب مكنيد." و سپس قایم در مقام ابراهیم حاضر گردد و دو رکعت نماز در آنجا بخواند سپس بر گردد و در کنارش اصحابش باشند، آنها سیصد و سیزده مرد باشند، با آنها کسی است که شبانه از بسترش برخواسته و به او پیوسته است پس خروج می کند وبا او سنگ(سنگ موسی)می باشد که   بابرخورد به زمین،زمین انشعاب می یابد

روایت هفدهم

... بُويِعَ السُّفْيَانِيُّ يَأْذَنُ لِوَلِيِّ اللَّهِ، فَأَخْرُجُ بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ فِي ثَلَاثِمِائَةٍ وَ ثَلَاثَةَ عَشَرَ رَجُلًا سَوَاءً، فَأَجِي‏ءُ إِلَى الْكُوفَةِ وَ أَهْدِمُ مَسْجِدَهَا وَ أَبْنِيهِ عَلَى بِنَائِهِ الْأَوَّلِ، وَ أَهْدِمُ مَا حَوْلَهُ مِنْ بِنَاءِ الْجَبَابِرَة....[19]

مردم با سفیانی بیعت کنند، به ولیّ خدا اجازة خروج داده می‌شود، آن زمان من به همراهی سیصد و سیزده نفر، مرد کارزار، بین صفا و مروه قیام می‌کنم و به سوی کوفه می‌آیم و مسجد کوفه را خراب می‌کنم و به جای آن مسجدی دیگر می‌سازم و همة ساختمان‌هایی را که در اطراف مسجد کوفه توسط مستکبران ساخته شده بود، خراب می‌کنم ...

روایت هجدهم

... الْمُحْتَجُّ بِالْكِتَابِ عَلَى النَّاصِبِ مِنْ سَرَخْسَ‏  رَجُلٌ.فَذَلِكَ ثَلَاثُمِائَةٍ وَ ثَلَاثَةَ عَشَرَرَجُلًا بِعَدَدِ أَهْلِ بَدْرٍ، يَجْمَعُهُمُ اللَّهُ إِلَى مَكَّةَ فِي لَيْلَةٍ وَاحِدَةٍ، وَ هِيَ لَيْلَةُ الْجُمُعَةِ، فَيَتَوَافَوْنَ فِي صَبِيحَتِهَا إِلَى الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ، لَا يَتَخَلَّفُ مِنْهُمْ رَجُلٌ وَاحِدٌ، وَ يَنْتَشِرُونَ بِمَكَّةَ فِي أَزِقَّتِهَا يَلْتَمِسُونَ مَنَازِلَ يَسْكُنُونَهَا...[20]

آن كسى كه از سرخس بوسيله قرآن با دشمنان استدلال ميكند.

اينها سيصد و سيزده مردند كه خدا همه را در يك شب جمعه در مكّه معظمه جمع ميكند، شب را در بيت اللَّه الحرام صبح ميكنند و احدى از آنها تخلف نخواهد كرد، آنگاه در بين كوچه‏ هاى مكه منتشر ميشوند و جستجوى اطاق ميكنند كه سكنا نمايند

روایت نوزدهم

..وَ يَقِفُ بَيْنَ الرُّكْنِ وَ الْمَقَامِ، فَيَصْرُخُ صَرْخَةً فَيَقُولُ: يَا مَعْشَرَ نُقَبَائِي وَ أَهْلَ خَاصَّتِي، وَ مَنْ ذَخَرَهُمُ اللَّهُ لِنُصْرَتِي قَبْلَ ظُهُورِي عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ! ائْتُونِي طَائِعِينَ، فَتَرِدُ صَيْحَتُهُ ع عَلَيْهِمْ وَ هُمْ فِي مَحَارِيبِهِمْ‏  وَ عَلَى فُرُشِهِمْ، فِي شَرْقِ الْأَرْضِ وَ غَرْبِهَا، فَيَسْمَعُونَهُ فِي صَيْحَةٍ وَاحِدَةٍ، فِي أُذُنِ كُلِّ رَجُلٍ، فَيَجِيئُونَ جَمِيعُهُمْ نَحْوَهَا  وَ لَا يَمْضِي لَهُمْ إِلَّا كَلَمْحَةِ بَصَرٍ حَتَّى يَكُونُوا كُلُّهُمْ بَيْنَ يَدَيْهِ ع بَيْنَ الرُّكْنِ وَ الْمَقَامِ.

فَيَأْمُرُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ النُّورَ فَيَصِيرُ عَمُوداً مِنَ الْأَرْضِ إِلَى السَّمَاءِ، فَيَسْتَضِي‏ءُ بِهِ كُلُّ مُؤْمِنٍ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ، وَ يَدْخُلُ عَلَيْهِ نُورٌ مِنْ جَوْفِ بَيْتِهِ، فَتَفْرَحُ نُفُوسُ الْمُؤْمِنِينَ بِذَلِكَ النُّورِ، وَ هُمْ لَا يَعْلَمُونَ بِظُهُورِ قَائِمِنَا أَهْلَ الْبَيْتِ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمُ السَّلَامُ، ثُمَّ يُصْبِحُونَ وُقُوفاً بَيْنَ يَدَيْهِ ع، وَ هُمْ ثَلَاثُمِائَةٍ وَ ثَلَاثَةَ عَشَرَ رَجُلًا، بِعِدَّةِ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ ص يَوْمَ بَدْرٍ».[21]

آنگاه در بين ركن و مقام مى‏ايستد و با صداى رسا مى‏گويد: اى نقبا و مردمى كه بمن نزديك هستيد، و اى كسانى كه خداوند شما را پيش از ظهور من در روى زمين براى يارى من ذخيره كرده است، براى اطاعت از من بسوى من بيائيد! صداى او باين افراد ميرسد و آنها در شرق و غرب عالم بعضى در محراب عبادت و گروهى خوابيده‏اند، و با اين وصف با يك صدا كه ميشنوند و با يك چشم بهم زدن در بين ركن و مقام نزد او خواهند بود.سپس خداوند بنور دستور ميدهد كه بصورت عمودى از زمين تا آسمان جلوه كند و هر كه ساكن زمين است، از آن نور استضائه نمايد و نور از ميان خانه‏ اش بر وى بدرخشد و از اين نور دلهاى مؤمنين مسرور گردد، در حالى كه هنوز آنها نمى‏دانند كه قائم ما اهل بيت ظهور كرده است. ولى چون صبح شود همه در برابر قائم خواهند بود و آنها سيصد و سيزده مرد به تعداد لشكر پيغمبر در روز جنگ بدر هستند.

روایت بیستم

این روایت از کتب اهل سنت برای نمونه آوردیم

من كتاب الفتن لأبي نعيم‏ يظهر المهدي بمكة و معه سلاح النبي و رايته و قميصه و علامات و نور يأتيه ثلاثمائة و ثلاثة عشر رجلا رهبان بالليل أسد بالنهار[22]

ظهور می کند مهدی در مکه وهمراهش سلاح پیامبر وپرچم وردا ءونشانه های وی می باشد که با او 313 مرد که راهبان شب وشیران روز هستندمی آیند

 


[1] - الغيبة( للنعماني)، النص، ص: 314

[2] - الغيبة( للنعماني)، النص، ص: 245

[3] - كمال الدين و تمام النعمة / ج‏2 / 654 / 57 باب ما روي في علامات خروج القائم ع .....  ص : 649

[4] - الغيبة( للنعماني)، النص، ص: 280

[5] - الغيبة( للنعماني)، النص، ص: 316

[6] -همان

[7] -همان

[8] - بحار الأنوار (ط - بيروت) / ج‏52 / 343

[9] - الهداية الكبرى، ص: 403- بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏53، ص: 14

[10] - كفاية الأثر في النص على الأئمة الإثني عشر /   / 267 -  بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏52، ص: 304

[11] همان ص282

[12] - عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج‏1، ص: 63و كمال الدين و تمام النعمة / ج‏1 / 268 / 24

[13] - محلّى است در عربستان حدّ فاصل ساحل درياى سرخ تا كوههاى حجاز

[14] - كمال الدين و تمام النعمة، ج‏2، ص: 673

[15] - كمال الدين و تمام النعمة، ج‏1، ص: 331

[16] - كمال الدين و تمام النعمة / ج‏2 / 654 / 57 باب ما روي في علامات خروج القائم ع .....  ص : 649

[17] - دلائل الإمامة (ط - الحديثة) /   / 455 / معرفة وجوب القائم(عليه السلام) و أنه لا بد أن يكون .....  ص : 441

[18] همان 472

[19] همان542

[20] - دلائل الإمامة (ط - الحديثة) ؛ ؛ ص560

[21] - مختصر البصائر، ص: 442

[22] - الصراط المستقيم إلى مستحقي التقديم / ج‏2 / 262 / 13 فصل .....  ص : 260